فرستادههای کوچک خدا بر روی زمین در خطرند
میهن صنعت : این همان کودکی است که 9 ماه برای تولدش انتظار کشیدید و هزاران آرزو برای آیندهاش داشتید؟ اینها جای زخم و سوختگی است؟ نه انگار من اشتباه میکنم جای بوسههایی است که قرار بود بر دست و صورتش بزنید، اما نمی دانم چرا شبیه تاول است؟
به گزارش میهن صنعت این همان کودکی است که 9 ماه برای تولدش انتظار کشیدید و هزاران آرزو برای آیندهاش داشتید؟ اینها جای زخم و سوختگی است؟ نه انگار من اشتباه میکنم جای بوسههایی است که قرار بود بر دست و صورتش بزنید، اما نمی دانم چرا شبیه تاول است؟
منطقهی کرمانشاه، قبل از اینکه پایش به این دنیا باز شود فکر میکرد که روزی همین پاها با سیخ داغ سوزانده شود؟ دستهایی که گاهی شیطنت میکرد و آن را به شکم مادر میکوبید و اطرافیان کلی برای سر و صدایی که راه میانداخت ذوق میکردند چطور شده که کبود است؟ در باور انسانیت نمیگنجد اینگونه بیرحمیها در حق موجودات ضعیف که پناهی به جایی ندارند، یعنی پناهگاهشان شده جایگاه شکنجه و ضرب و شتم.
کاش به همین جا ختم میشد. وای برای لحظههایی که صفحهی حوادث را نگاه کنی و ببینی کودکی مرده و علت مرگش را باید از سکوت پدر و مادرش جویا شد که چهرههاشان سیاه شده تا شناخته نشوند.
پدری و مادری که یا مواد مخدر مغزشان را ویران کرده و بوی دود مواد جای بوی انسانیتشان را گرفته. پدر و مادری که راه فرار از فقر را آزار کودکی میدانند که خودشان او را به این دنیا کشاندند. پدر و مادری که سرشار از عقدههای روانی هستند که از کودکی با آن بزرگ شدهاند یا هر دلیل دیگری …
سر این چهارراه و آن چهارراه قدم به قدم با نگاهی ویرانکننده و پر از التماس از تو میخواهند که چیزی ازشان بخری و این نگاه نشان از ترسی دارد که پنهان است، ترس از به خانه رفتن با دست خالی، این هم آزار است. مگر به دنیا آوردیدشان که نانآور خانه باشند، به جای فراهم کردن امکانات درس خواندن و زمینهی تفریح و آسایش است که زیردست هر کس و ناکس وادار به کار میکنید آنها را که خرج دود در بیاورند برای شما؟
تو مادری! همان مادر که قرار است بهشت را زیر پا داشته باشد؟ فکر نمیکنم جز جهنم نصیبی داشته باشی بخاطر جهنمی که ساختهای برای کودکت. در انباری تاریک حبسش میکنی و او را میترسانی؟ میدانی مادرهای دیگر آغوششان محل امن و آرام برای پناه کودک است؟ دور چشمهایش را چطور توانستی کبود کنی؟ با کمربند زدی یا با مشت نامرد؟ تعادل روحی اگر نداری فرزندت گناهش چیست؟ عقدههای دوران کودکیات را این موجود نحیف باید جواب دهد؟ چه کسی به تو حق داده بین فرزندانت فرق بگذاری و شکنجه روحیشان کنی؟ مگر میتوانی برای یکی بهترین امکانات را فراهم کنی و حسابی محبتت را نثارش کنی و فرزند دیگرت را با چشم پرورشگاهی ببینی؟
شاید ننگینترین واژه در تاریخ جوامع بشریت باشد «کودک آزاری». به همان اندازه که کودکان پاک و بیگناهاند باید مورد حمایت قرار گیرند، بتوانند درس بخوانند، در محیطی آرام زندگی کنند، غذا و سرپناه داشته باشند، محبت ببینند و از امکانات مورد نیاز زندگی برخوردار باشند.
به خواست خودشان که به این دنیا نیامدند، حالا که آورده شدند باید زندگی کنند نه روزگار گذرانی به بهای هزار آزار و شکنجه روحی و جسمی.
کوکآزاری سابقهای به قدمت تاریخ بشر دارد. همواره بین بشر انساننماهایی وجود داشتهاند که فرزندان خود را آزار دادهاند و حالا این رفتار آنچنان مرسوم است که اسم هم دارد برای خودش.
مختص هیچ قشر خاصی هم نیست هم دارا گاهی فرزند خود را عذاب میدهد و هم ندار. هم قشر فرهنگی و تحصیلکرده و هم خانوادههای کم سواد و سطح پایین. مثل یک مریضی واگیردار به همه جا سرایت دارد، اما میتوان گفت در خانوادههایی که مشکلات مالی دارند روایی بیشتری دارد.
این را یک جامعهشناس می گوید که اگرچه کودکآزاری محدود به طبقهی اجتماعی خاصی از جامعه نیست، اما در اقشار ضعیف و طبقات پایین جامعه رواج بیشتری دارد و آنچه که در عمل مشهود است، کودکآزاری و تنبیه بدنی هنوز در بسیاری از جوامع و حتی جوامع پیشرفته نیز دیده میشود.
دکتر «علیرضا قاسمی» از تاریخچهاش هم یاد میکند که قدمتی معادل تاریخ زندگی بشر دارد، همانطور که در گذشته اعراب جاهلیت دختران خود را زنده به گور میکردند و یا در برخی جوامع کودکان را به کارهای سنگین خارج از توان آنها وا میداشتند.
وی اشارهای هم به علل پدیدهی کودکآزاری میکند که ممکن است به علل مختلفی رخ دهد که نارس بودن و معلولیت کودک، سازشناپذیری و یا بیش فعالی، تک والدی بودن و در برخی موارد مشکلات والدین از جمله نداشتن مهارت کافی، مشکلات روحی و طرد شدگی و … از مهمترین آنهاست.
اما معتقد است نباید تا حد امکان کودکان آزاردیده را از والدین جدا کرد و بهتر است در قدم نخست والدین را آموزش داد تا از بروز چنین مواردی پیشگیری شود.
هیچ فکر کردهایم جامعهای که کودکانش با خشونت و ترس بزرگ میشوند و محبت نمیبینند به کجا میروند؟
بزهکاری، فساد، اعتیاد همهی پیامدهای رفتارهای نادرست با نسلی است که در آینده میخواهد مملکتی را بسازد، آسیبهای فردی که دیگر جای خود را دارد. کودکی که مورد آزار قرار میگیرد روحی ناسالم و بیمار و در آینده شخصیتی ترسو، ناکارآمد، ضد اجتماع و افسرده دارد، این را یک روانشناس کودک میگوید.
«عظیم عظیمی» به تعریف کودکآزاری اشاره و تاکید میکند: کودکآزاری به مواردی اطلاق میشود که والدین یا سرپرست کودک صلاحیت نگهداری از او را ندارند و به فرزند خود آسیب میرسانند و اذیت کردن روحی و جسمی کودک، تنبیه کردن، کار کشیدن خارج از حد توان، اعمال فشارها و حتی تجاوز جنسی در برخی از کشورها را از جمله مصداقهای آن میداند.
وی معتقد است: بسیاری از والدین کودکآزاری را با شیوههای تربیتی اشتباه میگیرند و این در حالی است که همواره سفارش میشود باید از روشهای درست برای تربیت کودکان استفاده کرد.
و اینطور است که برخی والدین خود را صاحب حق میدانند و شاید اصلاً نپذیرند کاری که انجام میدهند دیگر نامش تربیت نیست، آزار است.
از وقتی که عادی شده کودکآزاری، سازمانهای بینالمللی حقوقی برای حمایت از کودکان تعریف کردهاند، اما در چند و چون اجرایش باز تردید هست. ایران هم چند سالیست که برخی مواد این قانونها را پذیرفته، اما عدهای معتقدند قوانین نه تنها کافی نیست بلکه کارآیی هم ندارد.
یک وکیل دادگستری معتقد است، کمتر از 10 درصد قوانین مربوط به کودکآزاری در کشور اجرا میشود.
به نوشته ایسنا،«شهاب تجری» میگوید: در سال 81 مجلس قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان را به تصویب رساند که در آن به صراحت و روشنی از کودکآزاری یاد شده و مجازاتهایی برای آن تعیین شده است که در برخی موارد حداکثر مجازات کودکآزاری شش ماه حبس است، اما به عقیدهی بسیاری، این مجازاتها بازدارنده نیست و تاثیر چندانی ندارد.
مصیبت ماجرا این است که دردش اعلام نشدنی است، اصلاً به کی میتوان گفت؟ بگوید که اوضاع وخیمتر میشود و خشونتها بیشتر، یا شاید کودک اصلاً نداند که میتوان فریاد کشید از اینهمه درد.
تجری در ادامه با اشاره به اینکه تنها حدود 30 تا 50 درصد موارد کودکآزاری علنی و اعلام میشود، ادامه میدهد: اینکه به علت ناآگاهی و یا ترس از تبعات بعدی، کودکآزاری در جامعه مطرح نمیشود ربطی به قانون ندارد و باید فرهنگ عمومی در این خصوص ارتقا یابد.
و چون ماجرا علنی نمیشود پس آمار هم نداریم، مثل همهی آسیبهای اجتماعی پنهان دیگر. بهترین راه حلی که به ذهن میرسد این است که جایی در نظر گرفته شود تا اگر کودکی جرات کرد صدایش را به آن جا برساند تا جانش حفظ شود و روحش آرام و این چنین شد که در برخی مناطق کشور اورژانس اجتماعی را راهاندازی کردند با شمارهای آسان،123.
کارشناس مسوول دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی کرمانشاه یادآوری میکند: شماره تلفن 123 با عنوان اورژانس اجتماعی از سال 86 با هدف حمایت از کودکانی که مورد آزار قرار گرفتهاند راهاندازی شد و به دنبال استقبال خوب مردم هماکنون برای دیگر موارد از جمله همسرآزاری، خودکشی و … نیز خدمت ارائه میکند.
«بهاره سلطانی» میگوید: برای اورژانس اجتماعی تفاوتی ندارد که چه کسی تماس گیرنده است و هر فردی که شاهد موارد کودک آزاری باشد میتواند با تلفن 123 تماس بگیرند.
حرفها و نوشتهها به پایان میرسد، همه نظر میدهند و راهکار ارائه میکنند و من هنوز فکر میکنم کودکانی که به کار اجباری وادار میشوند، کودکانی که کتک میخورند و حبس میشوند، کودکانی که روحشان در کودکی پیر میشود چقدر از دیدن بازی و خوشحالی همسالان خود حسرت میخورند و این عقدهها چقدر برای آینده جامعه خطر دارد.
تا فقر هست، تا اعتیاد و بیکاری هست و تا روح مردم بیمار است، فرستادههای کوچک خدا بر روی زمین در خطرند، مگر خود خدا حفظشان کند….