نقد گاردین بر جایگاه «ماندلا» در ادبیات؛ زندگینامهای که ماندگار شد
میهن صنعت: «خودگوییهای من» نام کتابی است که «نلسون ماندلا»، رییس جمهور فقید آفریقای جنوبی ملقب به «پدر ملت» در آن تصویری روشن از زندگیاش ارائه کرده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «میهن صنعت»، نلسون ماندلا که با اقدامات بیمانندش دنیای سیاست را به لرزه درآورد، دو روز پیش با مرگش بار دیگر جهان را تکان داد. روزنامه گاردین به این بهانه، نقدی بر زندگینامه خودنوشت او یعنی «خودگوییهای من» نوشته است.
«ماندلا»ی 44 ساله در گیرودار مبارزه با تبعیضنژادی و آپارتاید ناپدید میشود و یک ربع قرن را در زندان سپری میکند. در این دوره او به شخصیتی رازآلوده بدل میشود؛ رهبری گمشده که در راه رسیدن به آزادی حبس میکشد.
سرانجام سال 1990 بود که ماندلا آزاد شد و همه میخواستند از وی بشنوند. بعد از آن، کتابهایی درباره و به قلم ماندلا آنچنان در صنعت نشر پررنگ شدند که میتوان گفت ژانری به نام وی ثبت شد. دهها زندگینامه که به قلم خود او و یا نویسندهای دیگر نوشته شد، کتابهای کودک، آثار تجاری و کتابهای هنری، بخشی از محصولات کاغذی بودند که از چهرهی بزرگترین سیاهپوست قرن تاثیر پذیرفتند.
«خودگوییهای من» به همان اندازه که یک کتاب است، یک آلبوم ادبی هم محسوب میشود. در این اثر خاطرات او، تقویم، نامهها و رونوشتهای 50 ساعت مصاحبه ماندلا با «ریچارد استنگل» چاپ شده است. استنگل که اکنون دبیر مجله «تایم» است، نویسندهای است که کتاب «راه دشوار آزادی» را از زبان ماندلا به نگارش درآورد.
ماندلا خود نیز قصد داشت زندگینامهای بنویسد، اما نیمهکاره رهایش کرد و بعدها آن را در قالب همین کتاب «خودگوییهای من» به چاپ رساند. شاید به نظر برسد که این کتاب مجموعهای از برشهای نامتناسب باشد، اما در واقع روند کتاب به آرامی و با هماهنگی کامل، تکههای پازل را به هم وصل میکند و با در کنار هم قرار گرفتن رویاها، نگرانیها، فعالیتهای سیاسی، بیماریها و … این رهبر سیاسی سیاهان آفریقای جنوبی، تصویر کاملی از چهرهی وی پدیدار میشود.
«خودگوییهای من» دربردارنده یادداشتهای شخصی مردی است که سالها پشت نقابی رمزآمیز قرار داشت. اگرچه ماندلا نوشتههایش را جمعآوری و گهگاه از آنها کپیبرداری میکرد، اما بسیاری از آنها به دستور نیروهای پلیس نابود شدند. مطالب مربوط به حبس طولانیمدت ماندلا، بیش از دیگر بخشها تکاندهنده هستند. وی در اینباره نوشته است: تا وقتی به زندان نیفتادم، ظرفیت واقعی حافظهام را درک نکردم.
بخشی از اطلاعاتی که در این کتاب آمده، حاصل نامههایی است که ماندلا به دوستان و خانوادهاش مینوشت؛ نامههایی که اکثر اوقات سانسور میشدند و به دست دریافتکننده اصلی نمیرسیدند. ماندلا در دفترچهای، کپی این نامهها را نگهداری میکرد، اما این دفتر هم توسط مقامات حکومتی به سرقت رفت و سال 2004 یکی از نیروهای سابق پلیس آن را به صاحبش بازگرداند.
با مطالعه «خودگوییهای من»، جزییات تاریخی درباره دوران مبارزه و حبس ماندلا به دست میآید. برای مثال زندانی شماره 640/466 میتوانست با تقبیح مبارزه مسلحانه علیه آپارتاید، چند دهه زودتر آزادی خود را بازیابد، اما این کار را نکرد. مبارزان آن زمان سختیهای اجتنابناپذیری را پشت سر گذاشتند که ارزش چنین نتیجهای را داشت. امثال ماندلا با ازخودگذشتگی بیمثال، سمت و سوی تاریخ را تغییر دادند.
خوانندهی کتاب همچنین مدارکی دال بر تسلط ماندلا بر تاریخ و ادبیات جهان کسب میکند. او در بخشهایی از سخنانش به «آنگونه که میپسندی» شکسپیر و «جنگ و صلح» شاهکار تولستوی اشاره میکند و خود را آماده مقابله با عقاید ماکیاولی، مائو و دیگر فیلسوفان و نظریهپردازان معرفی میکند.
کتاب «خودگوییهای من» پنجرهای است به سمت تصمیمات تاریخی ماندلا دربارهی کمونیسم، عقاید مسیحی او و مبارزه مسلحانه. او در این زندگینامه عنوان کرده که اگر به دنبال یک الگوی شخصیتی باشد، «نهرو» را به «گاندی» ترجیح میدهد. ماندلا بیان داشته که عدم اعمال خشونت را به عنوان یک تاکتیک و نه یک اصل قبول دارد.
این چهرهی سیاسی تاثیرگذار جهانی همچنین گفته است در دادگاهش، کاملا انتظار حکم اعدام را داشته است. خاطرات شخصی دردناک ماندلا هم بخشی از این کتاب را تشکیل میدهند. او خاطرهی تلخش از فشردن گلوی همسر اولش را طی یک مشاجره تعریف میکند.
خاطره ملاقات مادر 76 ساله ماندلا با پسر محبوبش هم از دیگر رویدادهای تلخی است که در این کتاب آمده است. وی در اینباره گفت: در پایان ملاقات او را میدیدم که آهسته به سمت قایق میرود. این فکر به ذهنم خطور کرد که آخرینبار است او را میبینم.
به گزارش (ایسنا)،او درست فکر کرده بود، چرا که مادرش چند ماه پس از آن درگذشت، بدون این که ماندلا اجازه حضور در مراسم تدفینش را داشته باشد. 10 ماه بعد، پسر بزرگش در تصادف ماشین کشته میشود و علیرغم نامهی تاثیرگذار و غمانگیز ماندلا، به وی اجازه شرکت در مراسم خاکسپاری پسرش داده نمیشود. بخش تقویمی «خودگوییهای من» نشان میدهد چقدر تغییرات دنیای بیرون بر روحیات ماندلا تاثیر داشت. کارتپستالهایی که برای تولدش فرستاده میشد و اخبار تلاش مردمی برای آزاد کردنش، همه کمک میکرد تا این قهرمان ملی امید درونش زنده نگه دارد.