به مناسبت دوسالگی؛

اگر برجام نبود…

سال 1353 سالی مهم در تاریخ فعالیت هسته ای ایران بود. سالی که ایران در مسیر دستیابی به دانشی جدید سازمان انرژی اتمی را بنا نهاد. البته تقریبا سه دهه قبل از آن ایران به عضویت آژانس بین المللی انرژی اتمی درآمده بود. ازهمان ابتدا ایران با قبول پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای ( ان پی تی ) در سال 1347 مسیر فعالیت های هسته ای را تبیین کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «میهن صنعت»، سال 1353 سالی مهم در تاریخ فعالیت هسته ای ایران بود. سالی که ایران در مسیر دستیابی به دانشی جدید سازمان انرژی اتمی را بنا نهاد. البته تقریبا سه دهه قبل از آن ایران به عضویت آژانس بین المللی انرژی اتمی درآمده بود. ازهمان ابتدا ایران با قبول پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای ( ان پی تی ) در سال 1347 مسیر فعالیت های هسته ای را تبیین کرد.


انقلاب شکوهمند اسلامی و وقایع بعد از آن که بر اثر جنگ تحمیلی رخ داد کمی فعالیت های هسته ای ایران را با وقفه روبرو کرد. در دولت کارگزاران هرچند تلاشهایی برای از سرگیری فعالیت های هسته ای برداشته شد اما اولویت با عمرانی کشور و راه اندازی واحدهای تولیدی به منظور استیلای اقتصادی  و ایجاد اشتغال و زدودن چهره ی جنگ از نواحی درگیر آن بود.


در دولت اصلاحات ایران به صورت جدی به مسیر دانش هسته ای برگشت. این خبر را رئیس دولت اصلاحات در سال 1381 به مردم داد و اعلام کرد دانشمندان هسته ای موفق به تهیه ی سوخت هسته ای شدند.


اما در این بین کشورهای غربی از هرگونه فشاری برای انحراف ایران از مسیر فنآوری هسته ای فروگذار نکردند و علیرغم پیمان ان پی تی همکاری های خود با ایران را متوقف و شروع به اعمال فشار به کشورهایی مانند روسیه و چین که در فعالیتهای هسته ای ایران بسیار پرتلاش بودند آغاز کردند. مجموع این فشارها باعث شد پروژه ی ساخت نیروگاه اتمی بوشهر با تأخیر زیادی روبرو شود. کشورهای آلمان ، فرانسه ، امریکا و انگلیس که همگی تا قبل از این در برخی پروژهای هسته ای با ایران همکاری داشتند دست از حضور خود کشیدند و با راه اندازی تبلیغات مخرب سعی در تهدید دانستن فعالیت هسته ای ایران کردند.


ناتوانی این کشورها در توقف فعالیت های هسته ای سبب شد تا با اعمال تحریم های چندگانه بنیان اقتصادی کشور را هدف گیری کنند. این تحریم ها به چهار دسته تقسیم می شدند : تحریم های شورای امنیت سازمان ملل ، تحریم های اتحادیه ی اروپا ، تحریم های ایالات متحده ی امریکا و تحریم های کنگره ی امریکا.


حجم و گستردگی این تحریم ها فقط متوجه فعالیت هسته ای ایران نشد بلکه سایر حوزه ها را هم به دقت هدف گیری کرد. در شرایط اقتصاد متکی به نفت ، وضع شدیدترین تحریم ها در این خصوص در اقتصاد کشور بسیار تأثیرگذار بود و بسیاری از کشورها از خرید نفت و مبادلات نفتی با ایران امتناع می کردند و سایر کشورها هم در قبال خرید نفت ایران یا کالا می دادند و یا در یک چرخه ی زمانبر پول حاصل از خرید نفت به ایران پرداخت می شد. نقش پر رنگ بانک مرکزی در وصول مطالبات نفتی ایران از دید کشورهای غربی دور نماند و این بار نوبت بانک مرکزی بود که در لیست تحریمهای رنگارنگ کشورهای غربی قرار بگیرد.


 با اعمال چنین تحریمهای ادبیات دور زدن تحریم به روی زبان افتاد. استراتژی خوبی که اگر با درایت و تدبیر دنبال می شد می توانست راهگشا باشد اما عده ای که از نمد تحریم ها برای خود کلاه درست کرده بودند با سوء استفاده از وضعیت موجود وضع را بدتر کردند. دکل های نفتی و بابک زنجانی فجایعی بودند که حتی کاغذپاره خواندن تحریم ها نتوانست مانع از بروز آنها شود چرا  که این حجم خروج ارز از کشور در واقع سبب شد چاقو اینبار دسته ی خودش را ببرد.


در عرصه ی بین الملل نیز ایران در زمان دولت های نهم و دهم تلاشهای بسیاری برای زدودن چهره ای که از آن در جوامع سیاسی دنیا ترسیم شده بود برداشت اما بی ثمر بودن آنها از پیش عیان بود.  نامه به جرج بوش ، دعوت به مناظره بر سر مسئله ی هسته ای  ،پیشنهاد انتقال اسرائیل به اروپا یا قطب جنوب و تبریک به باراک اوباما پس از ریاست جمهوری اش که بعد از انقلاب برای اولین بار رخ می داد از جمله ی تلاشهایی بود که هیچکدام منتج به نتیجه نشد و اما تحریمها بود که همچنان به ورید اقتصاد جامعه تزریق می شد و باعث لخته شدن فعالیتهای اقتصادی در پیکر گردش پولی – مالی بود.


فاصله ی سالهای 84 تا 92 اوج فشارهای اقتصادی به خاطر تحریمهای ظالمانه علیه ایران بود. از قطعنامه ی 1696 که در سال 2006 وضع شد که در زمره ی آن ایران تمام فعالیتهای مرتبط با غنی سازی و بازفرآوری از جمله تحقیق  و توسعه را تعلیق نماید و سایر کشورها هم از هر کمکی که می تواند به فعالیت های بازفرآوری و موشکی ایران کمک کند جلوگیری کنند تا قطعنامه ی وحشتناک 1929 که ایران را رسماً زیر فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد و بند 41 آن قرار می داد و تحریم به معنای واقعی از هر حیثی کشور را فرا گرفت.


در واقع فصل هفتم منشور سازمان ملل نه تنها روی جدید و غیرانسانی تحریمها علیه ایران را رونمایی کرد بلکه کشور را در یک قدمی جنگ قرار می داد. به این معنا که کشورهای سلطه گر برای مشروع دانستن تجاوز و یا حمله ی نظامی به یک کشور ابتدا به به این فصل متوسل می شوند و با فصل الخطاب قرار دادن این فصل نیت های شوم خود را برآورده می کنند.


با روی کار آمدن دولت روحانی که خود قبلا در رأس تیم مذاکره کننده هسته ای قرار داشت امیدها به اردوی هسته ای ایران برگشت و همگی منتظر بودند تا شعار حسن روحانی در انتخابات محقق شود. واگذاری پرونده از شورای امنیت به وزارت امور خارجه تدبیری بود که سایر کشورهای مذاکره کننده ی هسته ای را هم به سطح وزرا سوق می داد. آذر 92 تا تیر 94 برای مردان دیپلماسی کشور که دلواپسان زیادی هم داشت روزهای سرنوشت سازی بود. خصوصاً اینکه آخرین قطعنامه ی وضع شده علیه ایران بسیاری از روزنه های دستیابی به نقطه ی مشترک را از بین می برد.  تیر 94 ایران با 1+5 به توافق هسته ای دست پیدا کرد. توافقی که علیرغم اینکه می توان به آن انتقاداتی وارد دانست اما قبل از هر انتقادی باید پرسید که جایگزین برجام چه می توانست باشد؟


برجام به جامعه ی جهانی حقوق مسلم کشور در دستیابی به دانش هسته ای را اثبات کرد. آن هم زمانیکه سایر کشورها داشتن چند سانتریفیوژ در کشورمان را تاب نمی آوردند.


برنامه ی هسته ای ایران به خاطر تحریمهای همه جانبه جامعه ی جهانی توجیه اقتصادی خود را از دست داده بود اما توافق هسته ای باعث شد که یکبار دیگر شاهد احیای دستاوردهای اقتصادی برجام باشیم دستاوردهایی مانند: گردش مالی و دریافت پول و همچنین انتقال راحت ارز بر اثر صادرات و واردات و البته ثبات نسبی نرخ ارز ؛
صنعت نفت کشور که اقتصاد کشور را وابسته به خود می دانست بعد از برجام بار دیگر شروع به بازدم در پیکره ی اقتصادی کرد؛
صنعت هواپیمایی و صنعت پتروشیمی از دیگر صنایعی بودند که توانستند بعد از برجام خود را نجات یافته بدانند.


اما دو موضوع مهم بعد از برجام سبب می شود که ما نیزه ی انتقادات را زمین بگذاریم و با سپر برجام به دفاع از کشور نگاه کنیم.


بهبود مناسبات بین المللی ایران را از شرایطی که در عرصه روابط خارجی دچار آن بود به کشوری  تبدیل کردکه بعد از برجام محل رفت و آمد بسیاری از کشورها شد که در اثر آن می شود به فرصتهای جدید اندیشید. موضوع مهمی که نه تنها نباید ساده از کنار آن گذشت بلکه باید با نگاه به گذشته منصفانه درباه ی آن قضاوت کرد.  


ریخت و پاشهای اقتصادی اثرات مثبت برجام را هرچند که کمرنگ جلوه می کند اما دستاورد آن را نمی تواند انکار کند. دستاوردی که بدون شک ایران را تبدیل به منطقه ی امن کرده است. همین چند روز پیش بود که جامعه ی جهانی در نشست دوره ای  شورای امنیت سازمان ملل که ریاست آن برعهده ی نظربایف، رئیس جمهور قزاقستان و با محوریت " اشاعه ی تسلیحات کشتار جمعی ، اقدامات اعتماد ساز " بود به دفاع از برجام پرداخت و آن را زمینه ساز سایر مذاکرات با دیگر کشورها دانست.


بنابراین باید واقف بود که هرچند برجام همه ی آنچه که می خواستیم را نداشت اما چیزهایی را با خود به همراه  داشت که اگر امروز چنته یمان از آن خالی بود معلوم نبود که چه مسیری را پیش رو داشتیم. قبل از جناحی کردن برجام و بحث سیاسی برای عقیده های جناحی درباره ی آن ابتدا به این سؤال پاسخ دهیم که اگر برجام نبود امروز کجا بودیم؟

لینک کوتاه خبر: https://mihansanat.ir/?p=144394
برچسب‌ها :

دیدگاه شما

0 دیدگاه